زیبایی و آرایش اخبار مو تن رو سلبریتی سبک زندگی عطر شناسی راهنمای خرید
فروشگاه مو تن رو وارد شوید
از جدیدترین اخبار و مطالب ما با خبر شوید
شبکه‌های اجتماعی
کلیه حقوق این سایت متعلق به شرکت کارنو اندیشان سبز گلسار نوین (فروشگاه آنلاین مو تن رو) می‌باشد

تجربه شخصی استفاده از پنکک | ترفند من برای پنکیک زدن

تیم تحریریه مو تن رو
1,563
5 دقیقه
تجربه شخصی استفاده از پنکک | ترفند من برای پنکیک زدن

تجربه‌های قدیمی‌ترها می‌توانند به زندگی مدرن ما رنگ و بویی خاص بدهند و این یعنی که باید به صحبت‌های آن‌ها درست وحسابی گوش دهیم. همیشه مادرها و مادربزرگ‌ها برای پخت غذا‌ها دستور پخت‌های شاهکاری دارند. گاهی خانم‌های کدبانو می‌گویند که فلان غذا را من از مادربزرگم به ارث برده‌ام. در بیشتر مواقع این غذاها غذا‌های خوشمزه سنتی‌ای هستند که عطر و بوی خوش آنها در کوچه می‌پیچد. اما همیشه این توصیه‌‌ها محدود به غذاها نمی‌شوند. می‌توانید درمورد موضوعاتی مانند خودآرایی هم از بزرگ‌تر‌ها کمک بگیرید. مهم این است که دل به دل آنها بدهید و از صحبت کردن با آنها لذت ببرید. البته لزوم یک مادر بزرگ خوش اخلاق هم در این میان کاملا مهم است. در ادامه‌ی این مطلب، تجربه‌ی شخصی خود در ارتباط با استفاده از پنکک و توصیه‌های مادربزرگم را با شما در میان می‌گذارم.

مامان بزرگ باکلاس من و یک پنکک به درد نخور

من مادربزرگ تقریبا نود ساله‌ای دارم که بسیار سر پا و سر حال است. من او را مامانی صدا می‌زنم. مامانی هر ماه منزل یکی از دخترانش می‌ماند. وقتی نوبت به خانه‌ی ما می‌رسد، حسابی مهمانی و دوره دیدن فامیل به راه می‌شود.

یکی از روزهایی که دخترخاله‌ها مهمان ما بودند، بحث میکاپ و خرید لوازم آرایش حسابی گرم شده بود. من از کرم پودر دوسه دفاع می‌کردم و دخترخاله‌ام از  پنکک آرایشی جدیدش. من می‌گفتم این کرم پودر برای پوست‌های خشک بهتر است و او می‌گفت ایوروشه چون ارگانیک است برای هر پوستی مناسب بوده و روی پوست هم به خوبی می‌خوابد. من می‌گفتم برای عروسی دوستم از همین کرم پودر استفاده کرده بود و بعد عکساش را نشان می‌دادم و بعد آزیتا -دختر خاله‌ام- هم عکس‌های نامزدی دختر عمویش را نشان داد. با وجود وزن بسیار زیادش، پوستش مثل ماه شده بود. مامانی که توجهش به صحبت‌های ما جلب شده بود، گفت عکس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها را به او هم نشان بدهیم. مامانی هم از دیدن پوست شفاف و درخشان او تعجب کرد. مامانی معتقد بود این پوست خوب و صاف نتیجه‌ی چاقی صورتش است.

مامانی گفت: «مادر جان درسته این دخترعموی آزیتا یه ذره تپله اما همین یه پرده گوشت باعث می‌شه پوستش چرب باشه و هر آریشی به صورتش خوش بنشینه.»

گفتم: «یعنی چی مامانی؟» توضیح داد که: «مادر جان، قدیما مثل الان نبود که! یادمه پوردهای قدیمی همه یک فرم و جنس داشتند و ما باید چربی پوستمون را با اون تنظیم می‌کردیم.»

بعد دستی به صورت من کشید و ادامه داد: «مادر جان پوست تو خشکه؛ برای همین هم احتمالا این کرم‌ پودری که می‌زنی باید چرب باشه تا راحت به پوستت بشینه. اگر جنسش خشک باشه روی صورتت خوب نمی‌شه و روی صورتت میماسه. تو باید قبل از استفاده از این پودر صورتت را چرب کنی مادر.»

کرم مرطوب کننده؛ یک راه حل بسیار خوب

گفتم یعنی چکار کنم؟ گفت: «مادر از کرم‌های چرب‌تر قبل از استفاده روی صورتت بزن. این طوری یه لایه مفید چربی روی پوستت داری.»

اتفاقا همان روز یک پنکیک خشک داشتم که حسابی روی دستم باد کرده بود. رفتم توی اتاق و پنکیک را با چند تا کرم مرطوب کننده‌ که داشتم را برای مامانی آوردم. آن‌ها را جلوی مامانی گذاشتم و گفتم: «مامانی جونم شما می‌گی من با این‌ها چکار کنم؟»

او یکی‌یکی کرم‌های مرطوب‌کننده من را برداشت و به دستش زد. از هر کدام یک کمی به دستش می‌زد و بعد ماساژ می‌داد. چند تای اول را که به دستش زد، گفت این‌ها زیادی چرب‌اند. اگر زیر پودرت از این‌ها بزنی پودر روی صورتت می‌ماسه و خیلی بد می‌شه. به کارش ادامه داد تا یک کرم معمولی نیوا را برداشت. چند نقطه از صورتم را مانند پیشانی، اطراف چشم، روی گونه و چانه‌ام را مقدار کمی از کرم مرطوب کننده نیوا گذاشت.

بعد گفت: «حالا از همین پودرت بزن به صورتت.» من هم  پنکیکم را برداشتم و امتحان کردم. باورم نمی‌شد پنککی که حتی یک بار هم ازش راضی نبودم این‌قدر خوب روی پوستم خوابیده بود.. با چند ضربه پد آرایشی تمام صورتم زیر پودر مخملی پنککم پوشانده شد و بعد خیلی راحت با یک براش آرایشی به سادگی هرچه تمام، یک‌دست شد.

مامانی و معجزه آرایش

وقتی برگشتم، صورتم را به آزیتا و مامانی نشان دادم. آزیتا خیلی تعجب کرد. می‌گفت: «ببین تو رو به خدا چی شده آرایشش!» مامانی گفت: «مادر پنبه داری؟» گفتم مامانی اجازه بده این پنکک به این خوشگلی دو دقیقه روی صورت ما باشه بعدا پاکش می‌کنم. گفت: «دختر جون نمی‌خوام آرایشت رو پاک کنم. برو یه ذره پنبه بیار ببینم!»

من هم با ترس و لرز براش پنبه آوردم. مقداری برداشت و توی دستش گلوله کرد و بعد بر روی صورتم غلتاند. تقریبا روی بیشتر برجستگی‌های صورتم پنبه را غلتاند. به او گفتم: «مامانی آرایشم رو پاک کردی که!» با خنده گفت: «دختر حرف نزن بذار کارم رو بکنم.»

بعد که کارش تمام شد، گفت برو خودت رو توی آینه ببین. این طوری اضافه‌های پودری که به صورتت زدی برداشته می‌شه آرایشت هم نمی‌ماسه. از مادربزرگم پرسیدم: «میماسه یعنی چی؟» مامانی توضیح داد که ماسیدن کرم پودر روی پوست به این معناست که کرم به خوبی وارد بافت پوست نشود و روی آن نخوابد. این عمل باعث می‌شود که کرم مانند روغنی که سرد شده، بماسد و ظاهر نامرتبی داشته باشد.

در آخر، رفتم جلوی آینه و دیدم پوستم عین عروسک شده! وقتی برگشتم، دهانم از تعجب باز مانده بود. آزیتا هم خیلی تعجب کرده بود. مامانی گفت: «مادر این فوت‌وفن‌های قدیمیه.» من و آزیتا را نگاه می‌کرد و ریز ریز می‌خندید. من هم برای تشکر او را بوسیدم.

حالا که تجربه‌ی شخصی من و ترفند مادربزرگم برای استفاده از پنکک را خواندید، با مطالعه‌ی مقاله‌ی «آموزش پنکیک زدن» در استفاده از این آیتم آرایشی استاد شوید.